b
چرا غمگین هستی؟
حضرت سلیمان فرمود:
باز کردن در این خانه مشکل شده است.
پیرمرد گفت:
آیا می خواهی کلماتی به تو بیاموزم که هر گاه پدرت آنها را در حال افسردگی می خواند ، خداوند غم و اندوه او را بر طرف می کرد؟
بگو ای پیرمرد!
«خداوندا به نور تو هدایت شدم و به فضل تو بی نیاز گشتم و به یاری تو صبح وشام کردم. تو بر گناهان من واقفی. طلب آمرزش از درگاهت دارم و به تو بازگشت می نمایم ای خدای مهربان و منت گذارنده! »
حضرت سلیمان آن کلمات را تکرار کرد و در باز شد.
بازدید دیروز: 35 کل بازدید :144093
ای خدا ما را کربلایی کن بعد از آن با ما هر چه خواهی کن
ضد وهابیت
توکای شهر خاموش
خاطرات باورنکردنی یک حاج آقا
انگاره های یک دیوانه
انتظار فرج
انگاره های یک دیوانه